در دست اسرافیل بین ، صورش شده ساز و دُهُل
با نور، دعوتنامه بفرستاده هادیّ سُبُل
امضا ، ز ختم المرسلین ؛ گیرندگان ، خیل رُسل
هرکس که آید همرهش نی دسته گل ؛ یک باغ گل . . .
.
.
.
خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند / صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند
کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه / عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه . . .
.
.
.
امشب به روی مرتضی ، لب های زهرا خنده کرد
آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد . . .
.
.
.
عقد علی و فاطمه در آسمان بسته شد
در آسمان بسته شد در کهکشان ها بسته شد
زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان بسته شد
راه یقین ها باز شد ، پای گمان ها بسته شد . . .
.
.
.
بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد
جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود
میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود
چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود . . .
.
.
.
امشب زشادی هر وجودی خویش را گم کند
گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند
امشب که گاه شادی بی حدّ و بی اندازه شد
با دست جانان دفتر عشق علی ، شیرازه شد . . .
.
.
.
یک مرد وزن مکمل هم در کنار هم
آیــینه وار هـــردو یشان بیـــقرار هم
مـعنای اصـلی لغـت خـانـواده انـــد
مست نگاه یکدلی و می گسار هم . . .
نظرات شما عزیزان:
با تشكر مديريت وبلاگ FOZ.loxblog.com