حالم خوبه.....
ولي گذشته ام درد مي کنه

.

.

.

 

ميگفتند : علف بايد به دهن بزي شيرين بياد ...
يه عمري خودمونو كشتيم شيرين ترين علف دنيا بشيم
غافل از اينكه اصلاً طرف بز نبود ... گاو بود

.

.

.

گاه کوچکم مي بيني و گاه بزرگ...
نه کوچکم ..نه بزرگ..
خودت هستي که دور و نزديک مي شوي

.

.

.

من مورچه اي را مسخره ميکردم که عاشق يک تفاله چاي بود خودم را فراموش کردم که زماني عاشق آشغالي بودم که فکر ميکردم آدمه

!

 



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 30 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

دلی دارم که رسوای جهان است / گرفتار بتی ابرو کمان است

نگاهم سوی طاووسی بهشتی است / که نامش مهدی صاحب الزمان است . . .

به امید ظهورش

.

.

.

از میان اشک ها خندیده می آید کسی

خواب بیداری ما را دیده می آید کسی

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب

از گلوی بیشه خشکیده می آید کسی . . .

اللهم عجل لوییک الفرج

.

.

.

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن /گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم / گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم . . .

.

.

.

آه می کشم تو را , با تمام انتظار

پر شکوفه کن مرا , ای کرامت بهار

در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند

کاروانی از شهید , کاروانی از بهار . . .

.

.

.

باز هم جمعه شد و غصّه ی من تازه شده  / درد این بی خبری بی حد و اندازه شده

باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم  / باز از دوری تو خسته و درمانده شدم

.

.

.

یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان

تاطرب خانه کنی بیت حزن باز رسان

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

این زمان یوسف من نیز به من باز رسان . . .



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

اگر دریاچه ارومیه رو با شامپاین پر کنن بازم یه چیزی از این ۳۰۰۰ میلیارد اضافه میاد

.

.

.

نمی‌خوام پز بدم

تحقیرتون کنم

سرکوفت بزنم

مایه‌دار بازی دربیارم و اینا

ولی جاتون خالی الان یه نیمرو خوردم با نون سنکگ ۲ رو خشخاشی

.

.

.

رد پاي دزد دهکده ما چقدر شبيه چکمه هاي کدخداست.هفته اختلاس مبارک باد...

.

.

.

ناهار چی میخوری؟مدرسان شریف

حالت خوبه ؟مدرسان شریف

هووووی احمق؟مدرسان شریف

بی شعور با تو هستما ؟مدرسان شریف

خر ؟ مدرسان شریف

نفهم ؟ مدرسان شریف

*

*
مدرسان شریف

.

.

.

دکمه پاور مغز توی دماغه

واسه همینه که وقتی انگشت میکنی تو دماغت میری تو فکر.



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم

.

.

.

به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی

و از اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون ناامید نشوی

.

.

.

 

کوله بارم بر دوش سفرى مى‎ ‎باید،سفرى تاته تنهایى محض

هرکجا لرزیدى،از سفر ترسیدى ، فقط آهسته بگو: من خدا را دارم

.

.

.

میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی

 

 میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی

 میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی

میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی

همه این میخوانمت ها و میدانمت ها بهانه ای هست

تا بگویم خدایا دوستت دارم ، من خدا را دارم!

.

.

.


چاره ی ما ساز که بی یاوریم / گر تو برانی به که روی آوریم؟

پیش تو گر بی سر و پا آمدیم / هم به امید تو ، خدا آمدیم . . .

.

.

.

خدایا مرا ببخش

بابت هر آنچه کردم و نباید

و هر آنچه نکردم و باید . . .

.

.

.

خدای من خداییست که دست گیر است نه مچ گیر!

دستم را میگیرد همان طور که هستم!

بدون پیش شرط

همین و بس . . .

 



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل


داستاني که در زير نقل مي شود، مربوط به دانشجويان ايراني است که دوران سلطنت «احمدشاه قاجار» براي تحصيل به آلمان رفته بودند و آقاي «دکتر جلال گنجي» فرزند مرحوم «سالار معتمد گنجي نيشابوري» براي نگارنده نقل کرد:

چاره اي نداشتيم. همه ايراني ها دور هم جمع شديم و گفتيم ما که سرود ملي نداريم و اگر هم داريم، ما به ياد نداريم. پس چه بايد کرد؟ وقت هم نيست که از نيشابور و از پدرمان بپرسيم. به راستي عزا گرفته بوديم که مشکل را چگونه حل کنيم. يکي از دوستان گفت: اينها که فارسي نمي دانند. چطور است شعر و آهنگي را سر هم بکنيم و بخوانيم و بگوئيم همين سرود ملي ما است. کسي نيست که سرود ملي ما را بداند و اعتراض کند.ما هشت دانشجوي ايراني بوديم که در آلمان در عهد «احمد شاه» تحصيل مي کرديم. روزي رئيس دانشگاه به ما اعلام نمود که همه دانشجويان خارجي بايد از مقابل امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملي کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوريم که تعدادمان کم است. گفت: اهميت ندارد. از برخي کشورها فقط يک دانشجو در اينجا تحصيل مي کند و همان يک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد، و سرود ملي خود را خواهد خواند.

اشعار مختلفي که از سعدي و حافظ مي دانستيم، با هم تبادل کرديم اما اين شعرها آهنگين نبود و نمي شد به صورت سرود خواند.

بالاخره من [دکتر گنجي] گفتم: بچه ها، عمو سبزي فروش را همه بلديد؟ گفتند: آري.



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

آدم است دیــــگر ؛ گاهے دلــش مےخواهـــد ، کسے موهایـــش را نــوازش دهــد
و آرام زیر گوشــش بگویــد : دوستــت دارم

.

.

.

دعاميکنم،زيراين سقف بلندروي دامان زمين،هرکجاخسته شدي،دستي ازغيب به دادت برسد.

.

.

.

له می شوند آرزوی های نداشته ام
زیر پای کفش های تو
!
جای رفتنت درد می کند
هنوز....

.

.

.

واین است عشق خط بی پایان

.

.

.

جدا موندن از کسی که دوسش داری فرقی با مردن نداره

پس عمری که بی تو میگذره مرگیست به نام زندگی

.

.

.

یک روزقشنگ،یک دل خوش،یک لب خندان،یک تن سالم،دعای امروز من برای هرروزتو

.

.

.

میگویندشکستنی رفع بلاست؛ ای دل تحمل کن… شاید حکمتیست

.

.

.

نزدیک ترین رفیق بهت اونیکه ازدورترین فاصله هاهمیشه به فکرته

.

.

.

عشقو تو نگات میخونم
اگه کوه بیاد رو دوشم
اگه جام زهر بنوشم
اگه ماه دیگه نباشه
روزا آسمون سیاه شه



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

ای همه دار و ندارم / ای تو ماه شب تارم جز تو من کسی ندارم / که سر کارش بذارم !!!

.

.

.

لیمو نخور ترش کنی منو فراموش کنی !
هندونه بخور ناز کنی ٬ منو همیشه یاد کنی !!

.

.

.

میان کــــــوی و برزن تیـــــــــره بختی
به خود پیچی، نگه داری به سختی!
ز کمبود دبلیو.سی است در شهــــر
"
اگـــــــــــر دیدی جوانی بر درختی..."!

.

.

.

واسه تو میخک و واسه بقیه رز میارم . تو رو هر وقت می بینم یه جورایی بُز میارم . تو قرار با خوشگلا سیب بهشون هدیه میدم . واسه تو که میمونی یه عالمه موز میارم

.

.

.

تو را از گُل نه از گِل آفریدند ... ز عطر یاس و سنبل آفریدند .... نمی دانم تو را با این همه حسن ..... چرا اینگونه منگل آفریدند ؟

.

.

.

روزی تو را ز مستی تشبيه به ماه کردم ... لامپ 100 هم نبودی من اشتباه کردم !

.

.

.

من ساده و بیرنگم / من عاشق دلتنگم
صد بار بزن قطع کن / من عاشق تک زنگم!

.

.

.

مرا هرجور خواهی در به در کن
جفایت رااز این هم بیشتر کن
بزن با عشق خود آتش به جانم
ولی آتش نشانی را خبر کن.

.

.

.

به مجنون زد شبی لیلی اس ام اس
که آخر تا به کی تاخیر و فس فس؟
اگر عقدم نخوانی سال جاری
روم تهران، شوم دختر فراری

 



ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

صبح زيبايت بخير ، اي گل شاداب من. ديشب از عطر تو شد ، رؤياي رؤيا خواب من.

.

.

.

صبح بخير اى ستاره ي بيدار!
چشمِ مراغرق در تلاءلو خود کن.

.

.

.

با پرنده ي صبح
شروع شد
تابيد ، نور شد
و سپاس گفت
صبح
پرنده را بيدار کرد
شعر خواند ، آواز
نور آمد ، يار بيدار شد
صبح بخير خورشيد من

.

.

.

سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش!

.

.

.

سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران

روزت به خیر باد

 



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 23 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

شب برات اس ام اس زدم که بگم: دنیام تاریکه مثل شب، تنهام مثل ماه، کوچیکم مثل ستاره، اما دوستت دارم اندازه آسمونی که اندازه نداره...

.

.

.

امیدوارم امشب که میخوابی قشنگترین و بهترین آدم دنیا رو تو خواب ببینی

ولی سعی کن بهش عادت نکنی چون من هر شب نمیتونم بیام به خوابت !

شبت به خیر

.

.

.

خورشید خاموش ، ستاره روشن

آسمان آبی خاموش ، آسمان سیاه روشن

همه چیز اماده ست که توی خواب امشب

تو رو توی رویاهام ببینم

بهانه بیدار شدنم ، شبت به خیر .

.

.

.

لالایی لا لا بخواب ای گل نازم

که واسه چشای تو قصه می سازم

لالایی لا لا بخواب ای گل سوسن

همه فرشته ها روتو می بوسن

.

.

.

لالايي كن بخواب قشنگترين يار

منو از خواب غفلت كردي بيدار

لالايي كن بخواب معني عشقم

الهي بموني تو سرنوشتم

لالایی کن شبت به خیر عزیزم

تمام عشقمو به پات میریزم

.

.

.

ای گل سرخ پاییزم شبت به خیر عزیزم

بوسه به پات میریزم شبت به خیر عزیزم

وقت لالایی گفتنه تو خوب بخوابی عشق من

عشقو به پات میریزم شبت به خیر عزیزم

.

.

.

مثل یه گنجیشک کوچیک اروم بخواب مهربونم

چشماتو رو هم بذار من اینجا بیدار میمونم

کابوس رو زندون میکنم خواب بد رو میسوزونم

حافظ خواب تو میشیم منو خدای خوب دل

چشمهاتو فردا میبینم خوب بخوابی شبت به خیر

 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

ذهن انسان احمق مانند مردمک چشم است

هر چه نور بیشتر بتابانی تنگ تر می شود . . .

.

.

.

بعضی آدم‌ها باران را احساس می‌کنند

بقیه فقط خیس می‌شوند . . .

(باب دیلان)

.

.

.

صلحی در کار نیست

تا وقتی شاه سیاه در خانه سفید و شاه سفید در خانه سیاه هستند . . .

.

.

.

خواهی نشوی همرنگ ، رسوای جماعت شو . . .

.

.

.

امن‌ترین جای استخر ، قسمت کم عمق آن است

اما نه برای کسی که شیرجه می‌زند . . .

.

.

.

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از ان خارج میشد

به من گفت:نرو که بن بسته!

گوش نکردم ، رفتم

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم

پیر شده بودم . . .

.

.

.

نا امیدی همان امیدی است که بوی نا می گیرد

از بس که می مانده ته دل . . .



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

می‌روم ، اما نمی‌پرسم ز خویش

ره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست ؟

بوسه می‌بخشم  ولی خود غافلم

کاین دل دیوانه را معبود کیست . . . ؟

.

.

 

آرزو دارم وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن می گردد

تو در آن نزدیکی باشی . . .

.

.

.

به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن . . .

.

.

.

عاشقِ تمامِ کلماتی هستم

که تو با آن جمله می‌سازی

تا به دورغ بگویی دوستم داری . . .

.

.

.

 تو را دوست دارم بدون این که علتش را بدانم

محبتی که علت داشته باشد یا احترام است، یا ریا . . .

.

.

.

اشتباهم این بود !! عمق رابطه مان آنقدر نبود که درون آن شیرجه زدم . . .

.

.

.

اگر روزی بین رفتن و ماندن شک کردی

حتما برو، بی معطلی

 چون نمی بایست کار به شک می کشید که بیاندیشی یا نیاندیشی . . .

.

.

.

«او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود

در نگاهم حالتی دیگر گرفت

گوئیا شب با دو دست سرد خویش

روح بی‌تاب مرا در بر گرفت . . .

.

.

.

شجاعت می خواهد وفادار احساسی باشی

که می دانی شکست می دهد روزی نفسهای دلت را . . .



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

تخم مرغ دانه ای ۳۰۰ تومان

نیمرو را به خاطر بسپار !

دانشجو مُردنیست

.

.

.

ممنون- خوبم- شما چطوری؟ چه عجب یادی از ما کردی؟ (طرح شرمنده سازی دوستان)

.

.

.

بعد از٣برابر شدن قيمت نان وآب،

حوزه علميه قم فتواداد:

1:نظافت هيج ربطي به ايمان ندارد،

2:رمضان به٦ماه افزايش يافت،

3:مهمان دشمن خداست!

.

.

.

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم!!!

.

.

.

سلام سارا جون.دلم برات تنگ شده،من فردا میام دانشگاه ببینمت.بیادتم عزیزم...وقتی  میبینی  اس ام اس مال تو نیست مرض داری تا آخر میخونیش؟؟

 



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

میگن فوتبالیستها یه رفیق تو دنیا دارند.اونم توپه. منم می‌خوام فوتبالیست بشم چون تو خیلی توپی!!!

.

.

.

عاشقی مثل فوتبال میمونه ، اگه مهربونی کنی گل میزنی . . .

.

.

.

پرچم کمک داور روزگار ، مدتهاست به نشانه در آفساید بودن
شادی های هایم بالاست . . .

.

.

.

امیدوارم توپ خوشبختی سانترش همیشه روی قلبت باشه



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت

حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا را

بر عموم مسلمین گرامی تبریک عرض میکنم  . . .

.

.

.

شما یک آسمان باران نابی / برای خشکی چشم خرابی

میان کاسه های خالی ما / نزول قطره های مستجابی . . .

ولادت امام رضا(ع) بر شما مبارک

.

.

.

آمد بهار و صحنه گلزار دیدنیست

گل جوش سبزه از در ودیوار دیدنیست

چون عمر گل چو شادی امروز ما کم است

فرصت مده زدست که بسیار دیدنیست

میلاد امام رضا(ع) خجسته باد

.

.

.

مژده ای اهل رضا روی رضا پیدا شد / جلوه حسن الهی به فضا پیدا شد

ضعفا روی به گلزار ولایت آرید / که گل روی معین الضعفا پیدا شد . . .

.

.

.

حق، معرفت به هر نگاهم داده / در حلقه ی عشق خویش راهم داده

اینها همه علتش فقط یک چیز است / ایرانی ام و رضا پناهم داده . . .

میلاد آقا امام رضا مبارک

.

.

.

ز رحمت به موسى بن جعفر خدا / گران هدیه اى را عطا مى کند

به نجمه عطا کرده حق آیتى / که حق را ز باطل جدا مى کند

قدم زد على بن موسى به عالم / که عالم بر او اقتدا مى کند . . .

.

.

مگذار مرا دراین هیاهو، آقا / تنها و غریب و سربه زانو آقا

ای کاش ضمانت دلم را بکنی / تکرار قشنگ بچه آهو آقا

عیدتون مبارک

.

.

.

خوش آمدی رضا جان جانم فدا نمایم / تبریک من پذیــری باشد همین دوایم

از جان تو را بخوانم خوشبو شود دهانم  / لطفی نما رضا جان تا من به کعبه آیم . . .

.

.

.

حق معرفتی به هر نگاهم داده

در حلقه‌ی عشق خویش راهم داده

این ها همه علتش فقط یک چیز است

ایرانی‌ام و رضا پناهم داده . . .



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 16 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

 

اشکی که هنگام شکست میریزیم

همان عرقی است که هنگام تلاش نریختیم . . .

.

.

.

درون توست اگر خلوتی و انجمنی است

برون ز خویش کجا میروی جهان خالیست . . .

.

.

.

اگر نیـت یک ساله دارید ، برنج بکارید

اگر نـیت ده ساله دارید ، درخت بکارید

اگر نـیت صد ساله دارید ، آدم تربیت کنید . . .

.

.

.

به اندازه ی باورهای هر کسی ، با او حرف بزن

بیشتر که بگویی تو را احمق فرض خواهد کرد . . .

.

.

 

فرمانروایان با تجربه از همان چشمه ایی می نوشند که مردم را سیراب می کند . . .

(حکیم ارد بزرگ)

.

.

.

تو زندگی به هیچ چیز زیاد اعتماد نکن

حتی سایه ات ، که جاهای تاریک تنهات می ذاره . . .

.

.

 

دروغ مثل برف است که هر چه آنرا بغلتانند بزرگتر می شود . . .

.

.

.

انسان های بزرگ ، در باره عقاید  سخن می گویند

انسان های متوسط ، در باره وقایع سخن می گویند

انسان های کوچک ، پشت سر دیگران سخن می گویند . . .

 



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 15 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

 تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه ، همین لباس زیباست نشان آدمیت

 ویرگول را دریاب!

.

.

 

آخرین بیت سعدی :

به جز قشر غضنفر ها که از دم خرند

بنی آدم اعضای یکدیگرند !

.

.

.

سوال :

 اگه یه مساوی جلوی اسمم بود اون طرف مساوی چی مینوشتی !؟

.

.

.

گوگل: من صاحب همه چیم

ویکی پدیا: من همه چیو می‌دونم

فیسبوک: من همرو میشناسم

اینترنت: من نباشم شما ها هیچین

برق: زر اضافی نزنید !

.

.

.

ورژن جدید ابراز علاقه

چند تا دوسم داری !؟

اختلاس تا !

.

.

.

در عروسی حیف نون بعلت شدید بودن برف شادی

۵ نفر در سقوط بهمن جان باختند !

.

.

.

دخترای عزیزی که میگن پسرا همه مثله همن

کسی مجبورتون نکرده بود همه رو امتحان کنید !

(فقط جنبه طنز دارد !)

.

.

.

بدبختی یعنی

یه عمر تلاش کنی شاه بشی

اما بعد بفهمی

بی بی دلت ، دلداده ی سربازه !



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 15 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم ، عجیب است

تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است . . .

.

.

 

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است مواظب باشین

ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید . . . !

.

.

.

دوستت دارم ، رازیست که ، در میان حنجره ام دق میکند وقتی که نیستی . . .

.

.

.

دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم

در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم . . .

.

.

.

توکه با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟

مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟

.

.

.

یادم نرود که :

من تنها هستم ، اما تنها من نیستم . . .

.

.

.

چه تجارت ناشیانه ای بود آن همه نازی که من از تو خریدم  . . .

.

.

.

روزی می شود که برگ برنده ات دل می شود

اما تو دیگر حاکم نیستی . . .



ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

به سراغ من اگر می آیید با پتک و تبر و مته برقی بیایید !

مسابقه گذاشتن بر سر شکستن چینی نازک تنهایی من !

.

.

.

بعد از خوندنِ این متوجه میشید که که مغزتون اجازه خوندنِ “که” دوم رو به شما نداد !

.

.

.

یه سوال

چرا وقتی یه نفر رو “هلو” خطاب میکنی ، لپاش گل میندازه و حال میکنه

اما بهش میگی “گلابی” بهش بر میخوره !؟

بابا میوه میوه است دیگه !

امیدوارم به توئه گلابی بر نخوره !

.

.

.

جوایزِ بانکِ صادرات اعلام شد !

۳ هزار میلیارد تومان برایِ یک نفر

یک بیلاخ برای هفتاد میلیون نفر !

.

.

.

مردها وقتی‌ یه زن بهشون میگه سردمه به سه دسته تقسیم میشن:

اونایی که بغل می‌کنن

اونایی که جاکتشونو میدن

احمق‌هایی‌ که میگن: منم !

.

.

.

دیگه تنها جایی‌ که میبینی‌ یکی‌ ۱۰، ۱۵ تا هندونه یجا میخره

کتاب ریاضیه  !

.

.

.

(میازار موری که دانه کش است…)

این شعر نشون میده ما از قدیم یک جورایی کرم داشتیم !

.

.

.

اول تو آف شو … نه اول تو آف شو …

(عاشقانه های اینترنت) !

.

.

.

روش های رفتن به خارج !

۱_ با ماشین

۲_ با اتوبوس

۴_ با هواپیما

۵_ با قاچاق

۶- با فتوشاپ !



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

بین تموم دروغات
حتی نبود یه حرف راست
اما اینو یادت باشه
دروغگو دشمن خداست!

rrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr

به خودت راست بگو ، آنگاه توان دروغ گفتن به کسی را نخواهی داشت ..

rrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr

پیکان هزار سو شدم باور کن
در عشق سیاه رو شدم باور کن
آنگاه که بر گله ی قلبم تو زدی
چوپان دروغگو شدم باور کن ...

rrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr

 

اونکه میگفت جونش به جونت بسته است / حالا داره به گریه هات میخنده
اونکه میگفت بدون تو میمیره / دروغ میگه دلش جنس کویره
دروغ میگه تو گوش نده به حرفاش / نگو میخوای هنوز بمونی باهاش
خیال نکن بدون اون میمیری / بذار بره ، نباشه جون میگیری . . .

rrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr

 

به سه چیز تکیه نکن
غرور ،دروغ وعشق،
آدم با غرور می تازد،
با دروغ می بازد وبا عشق می بازد.

rrrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr

در ابتدایی خوانده ام بابا به ما نان می دهد
کوکب خانم سفره را به سرزده میهمان می دهد
اما حالا حسنک آنطرف با گوسفندان همنشین
چوپان دروغگو اینطرف به گرگها اسکان می دهد

 



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

 

امشب تمام عظمت هستی در برابر عشق تعظیم می کند

زیرا می خواهد اولین برگی که از بلندی افتاد را نظاره کند . . .

پاییز مبارک

.

.

.

دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه

قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو . . .

.

.

.

وقت خریدن لباس های پاییزی دقت کنید :

لباس هایی با جیبهای بزرگ به اندازه ی دو دست !

شاید همین پاییز عاشق شُدید . . .

.

.

.

شب های ملال آور پاییز است / هنگام غزل های غم انگیز است

گویی همه غم های جهان امشب / در زاری این بارش یکریز است

.

.

.

دوباره پاییز

اما نه ((فصل خزان)) زرد!

دوباره پاییز

اما نه فصل اندوه و درد!

دوباره پاییز

فصل زیبای سادگی

دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی . . .

.

.

.

من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت

در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت . . .

.

.

.

عمر ما عاقبت ای دوست بسر خواهد رسید / باد پاییز ندانی بی خبر خواهد رسید

گل نباشیم اگر گلشن چو خارستان کنیم / بعد ما خار فراوان به ثمر خواهد رسید . . .

.

.

.

باز پاییز است، اندکی از مهر پیداست

حتی در این دوران بی مهری باز هم پاییز زیباست

مهرت قشنگ ٬ پاییزت مبارک . . .

.

.

.

پاییز زیبا و عروس فصل هاست

برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست

خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست

هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل  فصل قصه هاست . . .

 



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 2 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

صادق که اساس دین ازاو شد معمور / بودند ملایک پی امرش مامور

آخر ز جفا، ناصر احکام خدا / مسموم شد از ظلم و جفای منصور . . .

.

.

.

ای عجب بار دگر حق پیمبر شد ادا / در کنار تربتش فرزند پاکش شد فدا

موسی جعفر نه تنها بلکه امت شد یتیم / دانش و تقوا و ایمان و فضیلت شد یتیم . . .

.

.

.

بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند / بهین آموز گار مکتب ارشاد را کشتند

اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند / که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند . . .

.

.

.

سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک ، مدینه، جهان را از شیون اکنون خود پر کرده است

امروز بقیع در لباس سوگ، چکیده اشک‏های غربت شیعیان است و دانش

بحارالانوار اشکی است که به تمامی برگ‏های زرین احادیث، تسلیت می‏گوید



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد

روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .

.

.

.

پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده!

کاش همه انسانها مثل پاییز باشن تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن

.

.

.

باز پاییز است  اندکی از مهر پیداست ؛

حتا در این دوران بی‌مهری , باز هم پاییز زیباست . . .

.

.

.

برگ سبز درخت، “معرفت کردگار”

و برگ زرد درخت، “معرفت روزگار” است . . .

.

.

.

امیدوارم با آمدن پاییز هر یک برگ که میافته یک دونه از غمهای دلت کم بشه

و دیگه هیچوقت ناراحت نباشی . . .

.

.

.

ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان

بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان . . .

.

.

.

باغبان خویش باش، در چهار فصل زندگی انسان، پاییز کمین کرده است . . .

.

.

.

هرگز مغرور نشو

برگ وقتی می ریزه که فکر می کنه طلاست !

.

.

.

کسی که رنگ پریدگی پاییز را دراک کرده باشد ، به نیرنگ گلهای رنگ رنگ دل نخواهد سپرد . . .

.

.

.

مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد ، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .

.

.

.

در خراب ِ غفلت آبادیم ما

در خزان زندگی، شادیم ما

از بهاران، غافلیم و دلخوشیم

همچنان بی حاصلیم و دلخوشیم

.

.

.

وقتی میرفتی بهار بود ..تابستون نیومدی ..پاییز شد …

پاییز که نیومدی پاییز ماند ..زمستان که نیای ..باز پاییز میماند

تروخدا فصل ها رو به هم نریز و زودتر بیا !

.

.

.

اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم

اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم

اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم . . .

.

.

.

میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی

فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم . . .

.

.

.

زرد است که لبریز حقایق شده است / تلخ است که با درد موافق شده است

شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی / پاییز بهاری است که عاشق شده است . . .

.

.

.

برای من که دلم چون غروب پاییز است /  صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است . . .

.

.

.

این هوا ، هوای دلگیریست ، فصل قلبم پاییزیست!

آسمان قلبم ابری است ، دلم گرفته ، این چه دردیست ؟

.

.

.

زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت

زندگی تکرار پاییز است باید دید و رفت . . .

.

.

.

بیا ای همنشین سرد پاییز / به آواهای شب هایم درآمیز

بیا ای رنگ مهتاب بلورین / تو شعری تازه در من برانگیز . . .

.

.

.

در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری را با برگ درختان آغاز میکنند . . .

.

.

.

پاییز غریب و بی رحم ، اون همه برگ مگه کم بود ؟

گل من رو چرا چیدی ، گل من دنیای من بود



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 1 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 228
بازدید کل : 371626
تعداد مطالب : 121
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1