مهر تو بر قلوب ما حک شد / وای بر آنکه از تو منفک شد
هست کافر اگر در اوصافت / هر که وارد به قلب او شک شد . . .
.
.
.
خوشا آنانکه با دلبر قرینند / مداوم با جنابش همنشینند
بهرسو دیده خود را گشایند / بغیر از صورت ماهش نبینند . . .
.
.
.
خوشا آنان که محو روی یارند / جز او با دیگری کاری ندارند
بپای یار هر دم از سر صدق / هزاران مرتبه جان می سپارند . . .
.
.
.
خوشا آندل که شد منزلگه یار / برون افکنده از خود مهر اغیار
برای رستگاری روز محشر / بود میزان ، ولای آل اطهار (ع)
.
.
.
خلق عالم ز سما تا به سمک / زادمی و پری و جن وملک
همگی از دل و جان می گویند / عجل الله تعالی فرجک . . .
.
.
.
بود یاد تو ما را قوت دل / منور شد زیادت ساحت دل
بهر اندازه دل مهر تو دارد / همان اندازه باشد قیمت دل . . .
.
.
.
تا نگردد دوره غیبت تمام / قلب آل الله نگیرد التیام
بارالها جان ما آمد به لب / کی کند مولای ما مهدی (عج) قیام . . .
.
.
.
من ریزه خور سفره احسان تو هستم/ ناچیز تر از خار گستان تو هستم
من نوکر تو نیستم ای سرور خوبان / بل خاک کف پای محبان تو هستم . . .
.
.
.
اگر کوچک بود ظرف وجودم / نمی ارزد پشیزی هست وبودم
خدا را شکر کز احسان و لطفش / عجین شد با ولایش تارو پودم . . .
.
.
.
منکه می دانم لیاقت بهر دیدارت ندارم / قابلیت بهر ره بردن به دربارت ندارم
حلقه وار این سر اگر کوبم به درب آستانت / من ترا می خواهم از تو کار با کارت ندارم
.
.
.
من از حق بهر دیدارت نگارم / همیشه قابلیت خواستارم
زهی اقبال سعدم گر بدانم / که از لطفش قبولم کرده یارم
.
.
.
نمی داند کسی اوصاف یارم / همه عالم بود اضیاف یارم
چه سان شکر خدا باید ، که باشد/ همیشه شاملم الطاف یارم
.
.
.
چو مهر تو ریشه کرده در جان ودلم / شد رشک ریاض جنت ، این آب و گلم
تو گر چه خطاهای مرا می پوشی / اما به خدا ز روی ماهت خجلم
.
.
.
ببالین می نهم سر بلکه در رویا ترا بینم / نبینم روی مردم را فقط تنها ترا بینم
اگر از بهر دیدارت تو از من رو نما خواهی / بیفشاندم سر و جان را به پایت تا تو را بینم
.
.
.
صد شکر که در پناه مهدی (عج) هستیم / از باده ناب عشق آنشه مستیم
هرکس به کسی سپرده دل اما ما / از روز ازل بحضرتش دل بستیم
.
.
.
افسوس که از امام خود دور شدیم / از بهر زیارت رخش کور شدیم
ایراد بدیگری نباید بگیریم / از زشتی فعل خویش مهجور شدیم . . .
رو تبلیغات کلیک کن یادت نره
نظرات شما عزیزان: